نویسنده: آناهیتا فرهادی (*)
منبع: راسخون




 

چکیده

آغاز فعالیت‌های گروهی و سازمان یافته‌ی زنان ایرانی در حیطه‌ی جامعه و سیاست معمولاً به دوره‌ی قاجار و به ویژه انقلاب مشروطه (1324ق / 1906 م) باز می‌گردد؛ چرا که کمبود داده‌های تاریخی، ما را از آگاهی نسبت به تلاش‌های احتمالی ایشان پیش از این تاریخ باز می‌دارد. این مقاله بر آن است که به نقش سیاسی و اجتماعی زنان در انقلاب مشروطه بپردازد.
ما فعالیت‌های زنان در دوره‌ی انقلاب مشروطیت را از دو دیدگاه مورد بررسی قرار خواهیم داد: 1) نقش آنها در حیات سیاسی ـ اجتماعی کشور؛ که این فعالیت‌ها همدوش با مردان و به هدف دگرگونی وضعیت سیاسی و اجتماعی «ملت» صورت می‌گرفت؛ و 2) اعتراض شماری از آنان نسبت به وضعیت سیاسی و اجتماعی «زنان»؛ که این فعالیت‌های اخیر، برخلاف فعالیت‌های قبلی که عمومی بودند، فعالیت‌هایی اختصاصی محسوب می‌شود. به عبارت دیگر، اعتراضات نوع اول، اعتراض برای مطالبه‌ی حقوق ملت از حکومت است؛ و اعتراضات گونه‌ی دوم، اعتراض برای مطالبه‌ی حقوق زنان از مردان. این مقاله نشان خواهد داد که زنان در هر یک از این دو حوزه نقش فعالی بر عهده گرفتند و به نتایج چشمگیری رسیدند.

کلید واژگان

قاجار، مشروطه، زنان، مدرسه، فمینیسم، برابری حقوق.

یک وصیت به شما مى کنم از راه وفا تا توانید به ملت بنمائید جفا
تا شما را نفس آخرى جان باشد نگذارید که مشروطه در ایران باشد
تا توانید بریزید از این ملت خون باز با رنگ دگر آئید چون بوقلمون
رحم هرگز ننمائید به اطفال یتیم بگذرانید زنان را همگى از شمشیر
تا که همسایه نیاید نتوان شد منفک حرف آخر به شما گفتم و رفتم به درک (1)

مقدمه

انقلاب مشروطیت، مانند بسیاری از رخدادهای دیگر، پدید آورنده ی جنبش هایی در میان زنان قاجاری نیز شد. این جنبش ها را می توان از جهات گوناگونی مورد ارزیابی قرار داد. پژوهش حاضر، فعالیت‌های زنان در دوره‌ی انقلاب مشروطیت را از دو دیدگاه مورد بررسی قرار خواهد داد:
1) نقش آنها در حیات سیاسی ـ اجتماعی کشور؛ که این فعالیت‌ها همدوش با مردان (2) و به هدف دگرگونی وضعیت سیاسی و اجتماعی «ملت» صورت می‌گرفت؛ و
2) اعتراض شماری از آنان نسبت به وضعیت سیاسی و اجتماعی «زنان»؛
این فعالیت‌های اخیر، برخلاف فعالیت‌های قبلی که عمومی بودند، فعالیت‌هایی اختصاصی محسوب می‌شود. به عبارت دیگر، اعتراض های نوع اول، اعتراض برای مطالبه‌ی حقوق ملت از حکومت است؛ و اعتراضات گونه‌ی دوم، اعتراض برای مطالبه‌ی حقوق زنان از مردان؛ از آنجا که این تقسیم بندی تا پایان این تحقیق مد نظر خواهد بود، لازم است خواننده هم اکنون آن را به یاد بسپارد. ما اینک مقاله را در دو بخش جداگانه‌ی گونه‌ی عمومی و گونه‌ی اختصاصی مورد بررسی قرار خواهیم داد.

یک: گونه‌ی عمومی؛

گونه‌ی عمومی، همان گونه که گفته شد، گونه‌ی «مطالبه‌ی حقوق ملت از دولت» است؛ سابقه‌ی حضور جمعی زنان در فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی در عصر قاجار، معمولاً به دوره‌ی ناصرالدین شاه و شرکت آنها در شورش‌‌های مربوط به کمبود نان (3) بازمی‌گردد. در سال‌های 1308-1310هـ ق/1890-1892م. نیز نسبت به واگذاری امتیاز انحصاری توتون و تنباکو به سرگرد جی. اف. تالبوت در تهران و شیراز با نیروهای نظامی درگیر شدند. (4) در همین هنگام زینب پاشا به همراه عده اى از زنان چادرى به بازار آمدند و مأموران را تهدید به برخورد مسلحانه و بازاریان را تشویق به بستن حجره هاى خود کردند. در حوادثى که از آن پس تا مشروطه در تبریز به وقوع پیوست زینب پاشا پیشاهنگ مبارزه بود. در همان سالها به دلیل احتکار گندم توسط مالکان در تبریز قحطى مصنوعى ایجاد شد و گرسنگى مردم را تهدید به مرگ مى کرد. زینب پاشا به همراه جمعى از زنان مبارز، درهاى انبارهاى گندم مالکان را مى گشود و در اختیار نیازمندان قرار مى داد و هیچ کس هم نمى توانست مانع او شود. وى تا سالها مظهر مبارزه ضد ظلم و فقر در تبریز و آذربایجان بود. (قدیانی، 1387،ج 1، 432). (5)
مشهور است که زنان حرمسرا نیز خواستار لغو قرارداد شدند. این رویداد، که در حوزه‌ی فعالیت‌های گونه‌ی نخست (عمومی) قرار می‌گیرد، بدان جهت در آغاز این بحث مورد توجه قرار گرفت که نهضت تنباکو، مقدمه‌ی انقلاب مشروطه محسوب می‌گردد.
درسال1323 ق/ 1905م در بست‌نشینی‌ علما در حرم حضرت عبدالعظیم، امیر بهادر وزیر دربار، که از جانب عین‌الدوله مأموریت داشت روحانیون را به پایتخت بازگرداند، با تفنگچیان خود وارد حرم شد و به تهدید آنان پرداخت. در آن هنگام، عده‌ای از زنان بر بالای بام‌های صحن رفتند و منتظر بودند تا در صورتی که به حرم یا علما بی‌حرمتی شود، تفنگچیان را سنگباران کنند. زنان تهران نیز از مظفرالدین شاه خواستند که علما را به پایتخت بازگرداند. (6) در جریان قتل «عبدالحمید»، که برای دستگیری شیخ محمد واعظ انجام گرفت، میان دسته‌ای از زنان ومأموران دولتی درگیری روی داد؛ به گونه‌ای که فردای آن روز مأموران از بیرون آمدن زنان جلوگیری کردند. (فوران، 1378، ‌254)
در تابستان سال 1324ق/ 1906م که مردم در سفارت بریتانیا تحصن کردند، اما مسؤولان سفارت از شرکت زنان جلوگیری نمودند. (طاهرزاده بهزاد، 1362، 84) از این جهت است که از زنان در این جریان اثری دیده نمی‌شود. تنها در خاطرات عبدالحسین خان سپهر است که اشاره ای به نقش زنان مشاهده می شود؛ وی می نویسد:
«در روز شانزدهم [جمادی الآخر 1324] جمعیت سفارت بیشتر از روز پیش بود. تمام قهوه خانه [هاى ] طهران هم بستند. مردم در خیال خود ثابت مى باشند. مى خواهند دولت مشروطه و شاه طهران هم بستند. مردم در خیال خود ثابت مى باشند. مى خواهند دولت مشروطه و شاه بى مداخله شود. روز قبل یک گارى پول براى مخارج متحصنین آوردند، معلوم نیست کى داده. بعضى گویند از خود انگلیس بعضى مى گویند از امین السلطان است. هم در آن روز یک نفر زن محترمه اى با چند نفر کلفت به در سفارت آمد و رؤساى صنف را خواست که روزى مخارج ایشان چقدر است. گفتند روزى دو هزار و پانصد تومان. گفت من هشت روز مخارج تمام را به عهده مى گیرم. بیست هزار تومان به روایتى پنج هزار تومان داد.»
(سپهر، 1386، ج2، 999)
ولی با توجه به سایر وقایع هم زمان، به این نتیجه می‌رسیم که زنان به حدی در این جریان ها فعالیت داشته اند، که اگر به آنها اجازه‌ی حضور در این صحنه داده می‌شد، حتماً حضور درخشانی از ایشان دیده می‌شد. چنان‌که علیرغم عدم اجازه‌ی ورود به این تحصن، برخی از آنان به تحصن کنندگان کمک مالی کردند. (دولت‌آبادی، 1371، ج2، ‌26)
پس از صدور فرمان مشروطه به وسیله‌ی مظفرالدین شاه در سال 1324ق/1906م، مجلس با کمبود بودجه روبه رو شد. نمایندگان تصمیم گرفتند با حمایت مالی مردم بانک ملی تأسیس کنند. هنگامی که سید جمال الدین واعظ در بالای منبر از مردان و زنان برای این امر یاری خواست، زنان تهرانی مقدار زیادی از جواهرات خود را تقدیم کردند و بلافاصله نیز با تشکیل جمعیتی اعانه‌های زیادی جمع‌آوری نمودند. این اجتماع نخستین انجمن زنان بود. (کسروی، 1378، 69) همچنین بسیاری از زنان زینت آلات خود را فروختند و سهام بانک را خریداری کردند. (کسروی، 1378، 99-97) معروف است که زنی رختشوی، با توجه به درآمد پایین خود، یک تومان کمک کرد. (آفاری، 1379، 235) دیگری از قزوین با ارسال نامه‌ای برای سعدالدوله، نمایند‌ه‌ی مجلس، مقداری از جواهراتی را که برای روز مبادا نگه داشته بود، برای بانک فرستاد و همسایه‌ی تنگدستش نیز که بیوه و صاحب فرزندی بود، تعدادی از وسایل منزلش را بدین منظور ارسال نمود. (کرمانی، 1361، ج 1، 539) در اصفهان و تبریز هم جمعی از زنان با وجود بی‌بضاعتی به دولت یاری رساندند. (شیخ‌الاسلامی، بی‌تا، 71-72) روزنامه‌ها با درج این اخبار، با عنوان این که «چه مردی بود کز زنی کم بود» ضمن تشویق زنان، مردان توانگری را که از کمک به تأسیس بانک خودداری می‌کردند، به این کار تحریک و تحریض می‌نمودند. (7) این تیتر روزنامه به ما نشان می‌دهد که این اقدام زنان، از سوی مردان زمان خود به عنوان اقدامی بزرگ در نظر آورده شده است؛ چرا که تا آن زمان، زن به عنوان موجودی گوشه نشین و ضعیف، در نظر آورده می‌شد.
در همان اوان، زنان در حرکتی دیگر اقدام به تحریم منسوجات خارجی کردند. در این راستا، عده‌ای از آنها انجمن‌هایی تشکیل دادند و زنان دیگر را به استفاده از پارچه‌های وطنی تشویق ‌نمودند؛ چنان‌که در آذربایجان زنان با ایجاد انجمنی هم‌پیمان شدند که از آن پس تنها از منسوجات داخلی استفاده کنند. (8) حرکت مورد نظر، لااقل برای کسی که در دوره‌ی خود ما این واقعه را مورد مطالعه قرار می‌دهد، نشان دهنده‌ی یک اعتلای فکری است؛ یک اعتلای فکری بی تناسب با روزگار خود. انجمن‌های زنان در ایران، به زودی افزایش یافت و این افزایش سیستماتیک تعداد و نظام انجمن ها، حتی به نظر بینندگان تیزبین خارجی نیز می‌رسید. (9) ژانت آفاری، محقق برجسته و سرشناس مشروطه، نام چهار مورد از این انجمن‌ها را برای ما ذکر کرده است (آفاری، 1379، ‌243 تا 249)که از این قرارند:
• «انجمن آزادی زنان» با عضویت افرادی همچون تاج السلطنه، شاهزاده‌ی قاجار، صدیقه دولت آبادی، شمس‌الملوک جواهرکلام و صفیه یزدی؛
• «انجمن مخدرات وطن» به ریاست آغابیگم، دختر شیخ هادی نجم‌آبادی و عضویت افرادی همچون درةالمعالی، ماهرخ گوهرشناس وصدیقه دولت آبادی (دبیر انجمن)، ناهید داویدیان همسر یپرم‌خان، و همسر ملک‌المتکلمین، از مبارزان سرشناس مشروطه؛
• «اتحادیه‌ی غیبی نسوان» و
• «انجمن نسوان»
اعضای این انجمن‌ها با استقراض دولت از روسیه و بریتانیا مخالفت می‌کردند. آنها اغلب، ناطقان معروف را برای ایراد سخنرانی به کلوپ‌های خویش دعوت می‌نمودند و هنگامی که از حقوق زنان سخن به میان می‌‌آمد، با استقبال شدید آنان روبه‌رو می‌شد. در حرمسرا نیز زنان به خواندن روزنامه و بحث و گفتگو درباره‌ی مجلس علاقه‌مند شده بودند. (پاولویچ و دیگران، 1357، ‌55)
این انجمن‌ها، فارغ از همپوشانی که در اهداف و فعالیت‌ها داشتند، ناگزیر به ایجاد روابط گسترده میان زنان ایرانی ــ روابطی که تا آن روز وجود نداشت و شاید نیازی هم نسبت به وجود آنها احساس نمی‌شد ــ انجامید. روابطی که حتی گاهی به روابط میان شهری، آن هم با اهداف سیاسی، تبدیل می‌شد. برای نمونه، سالارالسلطان پسر قوام در ملاقاتی که با سفیر انگلیس در شیراز کرده بود، چنین گفته بود: زن‌های تبریز به زن‌های شیراز نامه نوشته و آنها را بر ضد اعیان و اشراف تحریک به انقلاب کرده‌اند. (ملک‌زاده، 1371، ج 2، 450) باز هنگامی که مشروطه‌خواهان فارس با بست‌نشینی در مجلس، خواهان اخراج قوام الملک بودند، تعدادی از زنان تهرانی با ایشان همراهی نمودند. (آدمیت، 1355، 374)
همان گونه که مردان تبریز در مشروطه نسبت به مردان تمام نقاط دیگر ایران پیشقدم بودند، زنان تبریز نیز همین خصلت را دارا بودند. پس از به توپ بستن مجلس در سال 1326 ق/ 1908م، بعضی از زنان برای بازگشت مشروطیت در مبارزه‌های مسلحانه شرکت کردند. در درگیری‌های میان نیروهای ستارخان با مستبدان، جنازه‌ی بیست زن را در لباس مردانه در میان کشته شدگان یافتند. عکس دسته‌ای شصت نفری از زنان چادر به سر و تفنگ در دست نیز که نگهبان یکی از سنگرهای تبریز بودند، موجود است. (شیخ‌الاسلامی، بی‌تا، 75-74) زنان تبریزی همچنین پس از سهل انگاری محمدعلی‌شاه در تدوین وتصویب متمم قانون اساسی، با تجمع در مساجد خواستار تصویب قانون شدند. (کسروی، 1378، 315)
در تهران نیز اتحادیه‌ی غیبی نسوان با اعتماد به نفس تمام از وکلای مجلس خواست در صورتی که توان تصویب قانون و سر و سامان دادن به اوضاع کشور را ندارند، کنار بروند و برای مدت چهل روز مسؤولیت امور را به آنان بسپرند تا تغییرات اساسی در وضع زندگی مردم به‌وجود آورند. (کسروی، 1378، 313) در تهران، پانصد تن از زنان در جلوخان بهارستان گرد هم آمدند و خواهان رسیدگی به وضعیت مردم آذربایجان شدند. (10) و زنان اصفهانی نیز اموال خود را به انجمن ایالتی بردند و از نمایندگان خواستند این اشیاء را بفروشند و از برادران و خواهران آذری آنها رفع ظلم کنند. (آفاری، 1379، 166) بلافاصله پس از این که اولتیماتوم روسیه به ایران اعلام شد، زنان نیز به اعتراضات گسترده دست زدند، و از آن جمله، مثلاً در همین اصفهان، هیئت نسوان از انجمن ولایتی تقاضا کرد که آنان را مسلح کنند تا به جنگ ارتش اشغالگر روسیه بروند.
نسوان مسلمان چون نقش به دیوار ***از وضع زمان بی‌خبر و بی‌حس و بی‌کار
دوشیزه ایران عقب از قافله علم *** در پیش رهش بادیه بی‌آب و پر از خار
شمس کسایی

دو: گونه‌ی اختصاصی

با وجود این که زنان در اقداماتی که به پیروزی انقلاب مشروطه‌ انجامید نقش داشتند، در ماده‌های دوم و سوم نظام‌نامه‌ی انتخابات مجلس شورای ملی در کنار صغار، اتباع بیگانه و جانیان از حق برگزیدن نمایندگان یا برگزیده شدن به نمایندگی محروم شدند. (11) این اقدام مشروطه چیان، که از سر دلبستگی ایشان به سنت و سنت زدگی فکری شان برمی خاست، زمینه را برای فعالیت‌های گونه‌ی دوم، یعنی فعالیت‌های اختصاصی فراهم ساخت؛ ضروری است در آغاز، توضیح کوتاهی در باره ی وضعیت زنان تا پیش از جنبش مشروطه داده شود. در این دوره زنان از هیچ حقوقی برخوردار نبودند. تنها وظیفه آنها خانه داری، آوردن فرزند و مطیع همسر خود بودند می گذشت. بعد از انقلاب مشروطه و آشنایی بیشتر زنان با جوامع دیگر سبب گردید که به دنبال حقوق خود باشند. از نخستین اقدامات توسط خانم طوبی آزموده صورت گرفت. وی اقدام به تأسیس مدرسه ناموس در سال 1326 خورشیدی کرد. هرچند که در سال 1321خورشیدی در خانه خانم طوبی رشدیه مدرسه ای با 17 دانش آموز شکل گرفت که متاسفانه با تهدید و ناسزای اعضای محله منحل شد.(رشدیه، 1362، 148).
بعد از آن مدرسه های چون عفاف، تربیت، حجاب، شمس المدارس و خیرات الاحسان تأسیس گردید.پس از مشروطه محدودیت برای زنان مقدار اندکی کاهش یافت تا جایی که زبان تلخ و گزنده برخی از نویسندگان این دوره به انتقاد کشیده شد. سابقا در میان فامیلى هم خانمها بدلعابى مى کردند. چندى است به مرحمت مشروطه این مسئله تخفیف کلى یافته نزد اقوام نزدیک مى آیند و حرف مى زنند. اگر جمهورى شد انشاء اللّه بهتر مى شود. ملکه فقط از حاج عز الممالک رو مى گیرد که تازه داخل حوزه شده و حاجى وکیل است. خوب بود همه آمدند صحبت کردند و تا این درجه من با همه کهنه پرستى تصویب مى کنم و اجازه داده ام. اما با این اخلاق مرد و زن مملکت ما زن بدون حجاب و مکشوف مثل اروپائیها بیرون برود همراه نیستم، زیرا بقدرى مفاسد دارد اگر لو فرض محاسنى هم داشته باشد تحت الشعاع واقع مى شود.(عین السلطنه، 1374، 6984).
چنان که ذکر شد، حساسیت عده‌ای از زنان نسبت به مسأله‌ی تأسیس بانک ملی و تحریم منسوجات خارجی، موجب گردهمایی آنان و تشکیل انجمن‌هایی برای کمک به دولت مشروطه شده بود. اعضای این انجمن‌ها، که بیش‌تر از طبقات بالا یا متوسط متعلق به خانواده‌های مشروطه طلب بودند، افزون بر بحث درباره‌ی مسائل سیاسی و واکنش نسبت به آنها، اندک اندک خواستار توجه به زنان و بهبود جایگاه آنان در خانواده و جامعه شدند. به عبارت دیگر، انجمن‌هایی که برای احقاق حق ملت شکل گرفته بود، بر اثر حرکت سنت‌زده‌ی خود مشروطه‌چی‌ها، تبدیل به انجمن‌هایی برای احقاق حق زنان شدند. یا، با عبارتی که ما در همان ابتدای کار استفاده کردیم، انجمن‌های «عمومی»، «اختصاصی» شدند.
خانم محترم اسکندر از فعالان این دوره است . وی به همراه دیگر زنان خواستار حقوق برابر، در این زمان دست به تشکیل گروه فعالی به نام جمعیت نسوان وطن زدند. هدف اصلی این گروه احترام به شعائر اسلام، آموزش زنان و ترویج صنایع ملی بود. انتشار مجله سوسیالیستی «جمعیت نسوان وطن خواه» از بزرگ ترین و مهم ترین اقدام این افراد در این دوره است. همچنین این گروه اقدام به فعالیت های فرهنگی دیگری همچون تأسیس مدرسه اکابر زنان، ایجاد تعاونی برای همیاری به مستمندان، برگزاری جلسه های سخنرانی در خصوص حقوق زنان و اجرای نمایشنامه آدم و حوا به کارگردانی میرزاده عشقی پرداختند.
اما تنها حاضران در عرصه‌ی این مبارزه، زنان نبودند. در تبریز، میرزا سیدحسین‌خان عدالت، مدیر روزنامه‌ی «صحبت»، با انتشار مقاله‌ای از لزوم ورود زنان به صحنه‌های زندگی اجتماعی سخن به میان آورده بود، با واکنش شدید و سریع مردم روبه‌رو و در پی آن از شهر تبعید شد. (12) ملک المتکلمین و سیدجمال واعظ از جمله حامیان جنبش زنان بودند. (آفاری، 1379، ‌268) میرزا آقاخان کرمانی، اندیشمندی که زمان و مکان حیات خود را در نوردیده بود، در رساله‌ی «هشت بهشت» نوشت: از فروع آزادی و برابری یکی این ‌است که زن و مرد باید در «جمیع حقوق حیاتیه» مساوی باشند؛ چراکه «عالم انسانیت به سرحد کمال نخواهد رسید مگر این‌که زنان نیز در جمیع امور و حقوق با مردان مشترک و برابر باشند». (کرمانی، 1361، ‌ج1، 602و603 و ج2، ص‌38) حزب دموکرات به رهبری تقی‌زاده نیز از حامیان تعلیم و تربیت زنان و حق رأی ایشان بود. جمعی دیگر از این فعالان نیز به تشکیل مدرسه‌ی دخترانه، کلاس‌های اکابر زنان، درمانگاه و یتیم‌خانه‌های دخترانه همت گماردند. (13)
تاج السلطنه نیز در یکی از خاطراتش به ضرورت مدرسه اشاره می کند: «اغلب خانواده ها، در امروزى که به یک اندازه راه ترقى براى نسوان باز شده و مى توانند دخترها را در مدارس بگذارند و آتیه ى آن ها را به نور علم و کمال روشن نمایند، مى گویند: این عیب است براى ما که دختر ما به مدرسه برود. و باز در یک همچه روزى، آن بیچاره ها را در مغاک هلاک و بدبختى پرورش مى دهند. و غفلت دارند از اینکه: این ها باید مادر اولادها باشند، و اولادهاى آن ها باید در تحت حمایت این ها تربیت بشود.»
این ماجرا حتی تا اعتراض زنان به سیستم چند همسری و حق انحصاری مردان در طلاق نیز کشیده شد. (آفاری، 1379، 235 و239). راوندی از قول استاد مجتبی مینوی روایت هایی در دفاع از حقوق زن و مخالفت با چند همسری نیز آورده است. (راوندی، 1382 ج 6، 259).
زنان پس از مشروطه، به انتشار نشریاتی نیز پرداختند که پری شیخ الأسلامی چند مورد از آنها را برای ما برشمرده است: «زبان زنان»، (14) «عالم نسوان»، «نامه‌ی بانوان»، «جهان زنان» و «مجله‌ی نسوان». (شیخ الاسلامی، بی‌تا، ‌90-89) حتی صدیقه دولت آبادی در سال 1926 به عنوان نماینده ایران در کنفرانس جهانی زن در پاریس شرکت جست. (آفاری؛ 1379، 27) اما این مبارزات، چندان دامنه‌دار نشد، و به زودی متوقف شدند. زنان در دوره‌ی مشروطه، حتی به حق رأی نیز دست پیدا نکردند. سیزده سال بعد بود که مبارزات جدی برای حقوق زنان آغاز شد؛ دکتر رفیع خان امین و تقی رفعت در اواخر سال 1298 ه.ش/ 1920 م، برای نخستین بار مبحث «فمینیسم» (Feminism) را به مردم ایران معرفی کردند. آنان در روزنامه «تجدد» مقاله‌هایی با اسامی مستعار «فمنیا» و «فمنیست» انتشار دادند و درباره لزوم احقاق حقوق زن و موانع و مشکلاتی که بر سر راه این مهم وجود دارد به بحث و بررسی پرداختند.

نتیجه:

نتایج مباحث حاضر، به ترتیب زیر است:
1. نقش زنان در نهضت مشروطیت، نقشی درخشان و انکار ناپذیر بوده است؛ اما نه به این عنوان که اگر ایشان به فعالیت‌های مشروطه خواهانه نمی‌پرداختند، مشروطیت شکست می‌خورد، بلکه به این عنوان که هم زمان با اروپا، در ایران نیز زنان برای احقاق حقوق خود به پا خاسته بودند. بنابراین، نهضت برابری زن و مرد، یک کالای غربی نیست که بدون توجه به نیازهای جامعه، وضع شده باشد. به هر حال، بدیهی است که زن امروز ایران، نمی‌تواند حقوق امروزین خود را مدیون زن معترض در دوره‌ی مشروطه نباشد.
2. فعالیت‌های سیاسی زنان را در دوره‌ی مشروطه، می‌توان ذیل دو گونه‌ی متمایز گنجانید: یکی حوزه‌ی مطالبه‌ی حقوق ملت از حکومت؛ که در این بخش همدوش مردم دیگر فعالیت می‌کردند، و دیگری حوزه‌ی مطالبه‌ی حقوق زنان از مردان؛ که من اولی را گونه‌ی عمومی و دومی را گونه‌ی اختصاصی نامیده ام. و گونه‌ی دوم، به نظر می‌رسد که پیامد گونه‌ی نخست باشد.

پی‌نوشت‌ها:

* کارشناس ارشد تاریخ ایران اسلامی
(1) شعری از صادق بروجردی. این شعر را در روزنامه خاطرات عین السلطنه می توان مشاهده کرد. (عین السلطنه؛ 3532 :5 :1374)
(2) جنبش هایی که در ایران بوده است قبل از این دوره ی رژیم پهلوی، جنبش تنباکو، جنبش مشروطیت، زن‌ها همدوش با مردها فعالیت می کردند؛ (بیانات امام در دیدار با گروهی از بانوان مشهد؛ 8/7/1358 خورشیدی، صحیفه ی نور، جلد نهم، صفحه ی 230)
(3) (آدمیت و ناطق، 1356، ‌24-26) و نیز ر.ک: (توحیدی، 1372، 205، 209 و211)
(4) (آدمیت، 1357،259-260) آیت الله خمینی پس از این که بر «نقش اساسی» زنان در نهضت تنباکو اشاره می کند (پیام امام به مناسبت روز زن، 25/1/1361 خورشیدی، صحیفه ی نور، جلد شانزدهم، صفحه ی 125)، بر این نکته پای می فشارد که: در نهضت تنباکو، «نقش زن ها بالاتر از مردها اگر نبود، پایین‌تر نبود.» (بیانات امام در دیدار با گروهی از بانوان قم؛ 19/1/1363 خورشیدی، صحیفه ی نور، جلد هجدهم، صفحه ی 263)
(5) همچنین نگاه کنید؛ (آدمیت،1349، 229)
(6) برای آگاهی بیش‌تر رک: (آدمیت، 1351، ‌77-80)
(7) (ملک‌زاده، 1371، ج2، 403) و نیز نک: (براون، 1338، 130)
(8) کسروی، همان، ص182. ملکزاده نیز در تاریخ خود، به تحریم کالاهای اروپایی توسط زنان تهران در دوره ی اولتیماتوم روسیه به ایران اشاره کرده است: ر.ک: مهدی ملک‌زاده، همان، ج 7، ص‌1463.
(9) برای نمونه، مورگان شوستر آمریکایی، مستشار مالی دولت، که در 1329ق/ 1911م ایران را ترک کرد، در کتاب خود به این نکته اشاره می کند: ر.ک: (شوستر، 1351، 238) در قسمت های دیگر این کتاب نیز، شوستر از فعالیت های انجمن های زنان تقدیر کرده (همان منبع، صفحه‌ی 56)
(10) آفاری، 1379، 253-254. و همین طور: کسروی، 1378، 344.
(11) کرمانی، 1361، ج 2، صص92 و 93. آفاری، ضمن تاریخ مشروح خود درباره ی انقلاب مشروطه ایران، به گفته ی یکی از نمایندگان مجلس درباره ی امکان حق رأی زنان اشاره می کند. این نماینده می گوید: «خداوند قابلیت در این ها قرار نداده است که لیاقت حق انتخاب را داشته باشند. دیگران بایدحفظ حقوق زن ها را بکنند.» ر.ک: آفاری، 1379، ‌71-270 و 489.
(12) آفاری، 1379، ‌235 و 237 و آفاری، 1376، ‌368.
(13) آفاری، 1376، 367. که البته این مدارس، پس از چندی بر اثر دخالت دولت یا مردم سنت زده، تعطیل شدند؛ (دلریش، 1375، ‌‌122 و 124) چرا که برخی، این مدارس را تصرف و بدعت در اسلام شمردند؛ ر.ک: آفاری، 1376، ‌39-238. و ملک‌زاده، 1371، ج 3، ص‌599. در اصفهان نیز مدارس دخترانه ام‌المدارس و دبستان اناث گلبهار در سال 1334 ه.ق تأسیس شدند که آنان نیز سرنوشت مشابهی پیدا کردند. این امر البته دور از انتظار نیست، چرا که تا زمان مورد نظر، تنها تعداد معدودی از دختران، آن هم در مدارس دخترانه‌ی خارجیان تحصیل می‌کردند.
(14) روزنامه زبان زنان در سال 1337 ه.ق به مدیریت صدیقه دولت‌آبادی فعالیت خود را در اصفهان آغاز کرد. دولت‌آبادی روزنامه را به مدت دو سال در اصفهان منتشر کرد. او تاکید داشت فقط مقاله‌ها و مطالب زنان و دختران را منتشر کند و به آنان حق‌التالیف بدهد. مخالفت قاطعانه روزنامه زبان زنان با قرارداد 1919 و انشاء تحریکات نمایندگان سیاسی دولت انگلستان در ایران و هواداران ایرانی آنها برای تحقق مفاد آن قرارداد، توقیف زبان زنان انجامید، بهانه توقیف روزنامه زبان زنان مقاله‌ای با عنوان «مجلس عالی بادگیر» بود که شماره 55 آن روزنامه به چاپ رسید.

کتابنامه:
آدمیت، فریدون؛ (1357) اندیشه‌های میرزا آقاخان کرمانی، تهران: پیام، چاپ دوم.
آدمیت، فریدون؛ (1349) اندیشه‌های میرزافتحعلی آخوندزاده، تهران: خوارزمی.
آدمیت،فریدون؛ (1351) اندیشه ترقی و حکومت قانون عصر سپهسالار، تهران: خوارزمی.
آدمیت، فریدون؛ و ناطق، هما؛ (1356) افکار اجتماعی و سیاسی و اقتصادی در آثار منتشر نشدة دوران قاجار، تهران: آگاه.
آدمیت، فریدون؛ (1355) ایدئولوژی نهضت مشروطیت ایران، تهران: پیام، 1355
آفاری، ژانت؛ (1379) انقلاب مشروطه ایران، ترجمه رضا رضایی، تهران: بیستون.
آفاری، ژانت؛ (1376) گذار از میان صخره و گرداب، ایران نامه، ش3.
براون، ادوارد؛ (1338) انقلاب ایران، ترجمه احمد پژوه، تهران: کانون معرفت، چاپ دوم.
پاولویچ، م. و دیگران؛ (1357) سه مقاله دربارة انقلاب مشروطه ایران، ترجمه م. هوشیار، تهران: امیرکبیر، چاپ دوم.
تاج السلطنه ؛ (1361) خاطرات تاج السلطنه، تصحیح منصوره اتحادیه، تهران، تاریخ ایران، چاپ نخست.
توحیدی، نیره؛ (1372) بازنگری در قلمرو جنسیت، ایران نامه، ش1.
خمینی، روح الله؛ صحیفه‌ی نور.
دلریش، بشری؛ (1375) زن در دوره‌ی قاجار، تهران: سازمان تبلیغات اسلامی.
دولت‌آبادی، یحیی؛ (1371) حیات یحیی، تهران: عطار و فردوس، چاپ ششم.
راوندى،مرتضى؛(1382) تاریخ اجتماعى ایران ، تهران، نگاه، چاپ دوم.
رشدیه ،شمس الدین؛(1362) سوانح عمر،تهران، تاریخ ایران، چاپ نخست.
سپهر، عبد الحسین خان؛ (1386) مرآت الوقایع مظفرى، تصحیح: عبدالحسین نوایی، تهران، انتشارات میراث مکتوب، جلد دوم، چاپ نخست.
شوستر، مورگان؛ (1351) اختناق ایران، ترجمه ابوالحسن موسوی شوشتری، تهران: صفی علی شاه، چاپ دوم.
شیخ الأسلامی، پری؛ (بی‌تا) زنان روزنامه‌نگار و اندیشمند ایران، بی‌جا، بی‌نا.
طاهرزاده بهزاد، کریم؛ (1362) قیام آذربایجان در انقلاب مشروطیت ایران، تهران: اقبال، چاپ دوم.
عین السلطنه، قهرمان میرزا؛ (1374) روزنامه خاطرات عین السلطنة، تصحیح، مسعود سالور و ایرج افشار، تهران، اساطیر، چاپ نخست.
فراهانى، حسن ؛(1385) روزشمار تاریخ معاصر ایران ، جلد دوم، تهران، موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، چاپ نخست.
فوران، جان؛ (1378) مقاومت شکننده: تاریخ تحولات اجتماعی ایران، ترجمه احمد تدین، تهران: مؤسسه‌ی خدمات فرهنگی رسا، چاپ دوم.
قدیانی، عباس؛ (1387) فرهنگ جامع تاریخ ایران: تهران، انتشارات آرون، جلد نخست، چاپ ششم.
کرمانی، ناظم‌الأسلام؛ (1361) تاریخ بیداری ایرانیان، به اهتمام علی اکبر سعیدی سیرجانی، تهران، آگاه، چاپ سوم.
کسروی، احمد؛ (1378) تاریخ مشروطه ایران، تهران: امیرکبیر،چاپ نوزدهم.
ملک‌زاده، مهدی؛ (1371) تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، تهران: علمی، چاپ سوم.